جوان آنلاین: وکیل جوانی که برای پیگیری طلب میلیاردیاش از فروشنده مبلمان به خیابان آمدهبود، در برابر چشمان همسرش زیر گرفته شد و به قتل رسید. راننده پس از ۲۲ روز فرار، بازداشت شد.
روز سیزدهم تیرماه امسال به مأموران پلیس تهران گزارش تصادف خونینی در یکی از خیابانهای غربی تهران رسید. وقتی مأموران به محل تصادف در خیابان سیمون بولیوار رسیدند، دریافتند در حادثه رانندگی زن و مرد جوانی زخمی و به بیمارستان منتقل شدهاند و عامل حادثه هم از محل گریختهاست. ساکنان محل اعلام کردند لحظاتی قبل با شنیدن صدای ترمز و برخورد شدید خودرو با جسمی سراسیمه از خانههای خود بیرون آمدند و با صحنهای وحشتناک روبهرو شدند، زن و مردی نقش بر زمین و غرق در خون بودند. بر اساس گفتههای شاهدان حادثه تصادف خونین زمانی رخ داد که زن در جلو خودرو و مرد هم در عقب خودرو قرار داشتند و راننده هم برای فرار آنها را زیر گرفت و زخمی کرد.
تعقیب مرگبار
مصدومان به بیمارستان منتقل شدند و مأموران هم تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردند، اما یک روز بعد تیم پزشکی اعلام کرد مرد زخمی بر اثر شدت جراحات جان باختهاست.
خبر قتل مرد جوان مسیر رسیدگی به پرونده تصادف را تغییر داد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور قاضی سالار صنعتگر بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی حادثه وارد عمل شدند.
همان ابتدای تحقیقات مشخص شد تصادف عمدی است و مقتول و همسرش که در این حادثه دست و پایش شکسته از مدتی قبل در تعقیب راننده خودرو بودهاند.
همسر مقتول پس از بهبودی به مأموران گفت: «شوهرم وکیل پایه یک دادگستری بود و دفتر کارش هم در یکی از خیابانهای شمال تهران است. مدتی قبل او با مردی به نام فرزین آشنا شد. فرزین کارگاه مبلسازی داشت و شوهرم از او مبل خریدهبود. همین آشنایی باعث شد شوهرم برای تعدادی از دوستان و همکارانش سفارش مبل بدهد و پس از تنظیم قراردادی شوهرم مبلغ ۷ میلیارد تومان به صورت پیش پرداخت به فرزین داد. پس از این فرزین غیبش زد و نه از ساخت مبل و نه از خودش خبری نشد. شکایت کردیم و از طرفی هم دنبالش بودیم که به پلیس معرفیاش کنیم تا اینکه روز حادثه او را جلوی خانهاش دیدیم. من جلوی خودرویش و همسرم هم عقب خودرو ایستاد تا مانع فرارش شویم، اما او ماشین را عقب و جلو کرد و من و همسرم را زیر گرفت و بعد هم از محل گریخت.»
۲۲ روز بعد
با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری قاتل وکیل از سوی مأموران آغاز شد، اما بررسیها نشان داد وی پس از حادثه از خانهاش به مکان نامعلومی فرار کردهاست. جستوجو برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل پس از گذشت ۲۲ روز از حادثه، مأموران وی را هنگامی که از خانه مادرش خارج شد، شناسایی و بازداشت کردند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس منکر جرم خود شد و ادعا کرد روز حادثه همسرش پشت فرمان خودرو بوده و وکیل را ندیده و به صورت غیر عمدی زیر گرفتهاست. متهم برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن ادعایش به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین مأموران در تلاشند تا همسر فراری وی را بازداشت و زوایای مبهم حادثه را فاش کنند.
گفتوگو با متهم
ورشکسته شدم
متهم ادعا میکند مشکل مالی داشتم. تولیدی مبل و صندلیام ورشکست شدهبود. از چند نفر از جمله این وکیل پول گرفته بودم، ولی نتوانستم کارها را تحویل بدهم. روز حادثه قصد قتل نداشتیم و ناخواسته رخ داد.
فرزین چه کارهای؟
من کارگاه تولیدی مبل و صندلی داشتم.
الان به چه جرمی بازداشتی؟
بازپرس میگوید جرمم قتل است، اما من و همسرم قصد قتل نداشتیم.
چه اختلافی با وکیل داشتی؟
من یک تولیدکننده مبل بودم. سالها کار کردم، کمکم مشتری پیدا کردم، سفارش گرفتم. وکیل جوان یکی از آن صدها مشتریهایم بود. ۷ میلیارد تومان داد برای سفارش تعدادی مبل و صندلی که باید برای او آماده میکردم، ولی شرایط اقتصادی افتضاح شد، دلار بالا رفت، کارگاه زمین خورد و من هم بدهی بالا آوردم. نه فقط به ایشان، به چند نفر دیگه هم بدهکار شدم، طلبکاران هر روز برای وصول طلبشان به در خانهام میآمدند. چون کارآگاه تعطیل بود و خبری از آماده کردن سفارشات هم نبود.
یعنی تصمیم به فرار گرفتی؟
اول نه. سعی کردم جور کنم چه با قرض چه با فروش اموالم. ولی وقتی همه راهها بسته شد، فهمیدم تو دردسر بزرگی افتادم. مشتریها زنگ میزدند و تهدید میکردند. آنقدر فشار روی من زیاد شد که حس کردم دیگر هیچ راهی ندارم جز فرار.
روز حادثه دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟
قرار بود برای حل مشکلاتم پیش وکیلی بروم. روز حادثه از آرایشگاه برگشتهبودم و قرار بود با همسرم و مادرزنم پیش آقای وکیلی برویم تا شاید صحبت کنیم و او هم ما را راهنمایی کند. در خانهمان سوار خودرویمان بودیم که دیدم وکیل و زنش جلوی خانه ایستادهاند. آنها از قبل در تعقیب ما بودند و احتمال دادند ما قصد داریم فرار کنیم که همسرش جلوی ماشین و خودش عقب ماشین ایستاد. همسرم راننده بود و میخواست از بین آنها عبور کند که این اتفاق افتاد. البته بعد همسرم گفت متوجه نشده وکیل پشت ماشین قرار دارد وگرنه دنده عقب نمیگرفت.
اما همسر مقتول میگوید شما رانندگی میکردید؟
الان گیج هستم و درست نمیدانم، اما چه من و چه همسرم قصد قتل نداشتیم و این حادثه اتفاقی رخ داد.
بعد از حادثه کجا رفتی؟
فرار کردم و مدتی به یکی از شهرستانها رفتم تا آبها از آسیاب بیفتد و من دوباره مشکلم را از طریق وکیلم پیگیری کنم. وقتی به تهران برگشتم و به خانه مادرم رفتم که دستگیر شدم.
موضوع قتل را میخواستی پیگیری کنی؟
نه. من زمانی که دستگیر شدم تازه متوجه شدم وکیل در آن حادثه به قتل رسیدهاست.